مصطفی صادق
مصطفی صادق از یک خانواده مرفه شاه عبدالعظیمی بود. به همین خاطر دوستانش در آمریکا به او لقب«کینگ عبدالعظیمی» داده بودند. در سال1967 برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و از سال 197 به یکی از فعالین سازمان دانشجویی ایرانی کالیفرنیا بدل شد.
در 26 ژوئن 1970، او به همراه 40 نفر از اعضای کنفدراسیون در اعتراض به دیکتاتوری رژیم شاه و برای حمایت از مبارزات مردم، کنسولگری ایران در سانفرانسیسکو را اشغال کردند. در کش و قوس همین مبارزات، مصطفی با سازمان انقلابی آشنا و به عضویت آن سازمان درآمد. در آستانه انقلاب به ایران بازگشت و پس از چندی به عضویت حزب رنجبران درآمد.
آنهایی که در جریان مبارزات با او از نزدیک کار کرده بودند، از دوستی و صمیمیت او و نیز از جرأت و جسارتش سخن میگویند. او با یکی از رفقای حزباش با اتوموبیل از تبریز به تهران میآمد، همراه او میگوید:
در بین راه مصطفی گفت که برادرش در زندان گوهردشت زندانی است و فرصت مناسبی است که در سر راه از او دیداری کنیم. باورم نمیشد که این حرف راجدی میگوید، ما از نظر امنیتی در موقعیت بدی بودیم. به هرحال به گوهردشت رفتیم و تقاضای ملاقات کردیم. نگهبانان به او گفتند که روز پنجشنبه، اجازه ملاقات در کار نیست و باید هفته دیگر بیایید.
مصطفی صادق چندی بعد از این واقعه دستگیر شد. کسانی که او را در زندان دیده بودند، از مقاومتاش در برابر بازجوها و شکنجهگران صحبت میکنند. و بالاخره او را همراه با شماری دیگر از رندانیان تیرباران کردند.